یادداشتهای علم، شنبه ۴ آذر ۱۳۵۱: شاه گفت خبرهای لوموند را روزنامههای ایران بعد از این اصلا ننویسند یادداشتهای اسدالله علم: عرض کردم: روزنامه لوموند خبر قتل یک محصل به نام شامخی را در ایران داده است که به دست پلیس انجام شده و محصلی بوده است که از خارج به ایران آمده. فرمودند: هیچ همچو چیزی نیست، از همان خرابکاران بود به محض آن که گرفتار شد، قرص سیانور جوید و مرد. عرض کردم: پس تکذیب کنم؟ فرمودند: هیچ لازم نیست.
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشتهای روزنوشت علم را منتشر میکند.
۴ آذر ۱۳۵۱: صبح شرفیاب شدم. شاهنشاه خیلی زیاد اظهار مرحمت کردند؛ و شوخی کردند. فرمودند: پریشب دوست تو را در تالار رودکی در یکی از لژها از دور دیدم. عرض کردم: بلی این جاست و چاکر به این حال است. مقداری خندیدند.
عرض کردم دیشب سفیر آمریکا پیش غلام بود و این مطالب را صحبت کردیم: اولاً امر مبارک را در خصوص تسلیحات پاکستان باز هم به او گوشزد کردم و گفتم که حتی رادیو هم ندارند و شما نمیگذارید که ما بدهیم. باز هم گفت: در ژانویه به طور قطع نیکسون اقدام میکند - یعنی پس از [گشایش دوره جدید ریاست جمهوری]inauguration_ و اگر با مطالعه و متانت اقدام نکند، سناتور فولبرایت خیلی آزارش خواهد داد - فولبرایت رئیس کمیته خارجی سنای آمریکاست و دموکرات میباشد. فرمودند: چه طور فولبرایت راجع به کمک آمریکا به هند ایراد نمیکند که هند با شوروی قرار داد دفاعی بسته و با همان قرارداد پدر پاکستان را درآورد و بنگلادش را رسماً و صریحاً با قوه قهریه مستقل ساخت؟ عرض کردم: اینها دیگر مسائل حزبی و داخلی آمریکا و منوط به مخالفت با رئیس جمهور جمهوری خواه میباشد.. بعد هم سفیر آمریکا گفت: فعلاً خطری جهت حمله هند به پاکستان... نمیبیند، الا عملیات [تخریبی]subversive وسیله هند و احیاناً افغانستان و به طور قطع شوروی در خصوص استقلال بلوچستان یا پشتونستان و پنجاب و ....
در خصوص این که کرنز، رئیس [بانک صادرات و واردات]خیلی از دیدار ایران خوشحال است، باز هم گفتوگو شد. امر مبارک را ابلاغ کردم که اگر منابع گاز گچساران با کنگان مرتبط بشود، خیلی مفید فایده است. او هم یادداشت کرد که. امروز. به کرنز بگوید. در این صورت سرمایه گذاری برای این کار ۱۵۰۰ ملیون دلار خواهد شد؛ و کرنز سعی دارد با کمپانی Tokyo Power ژاپن قرار فروش ببندد که دیگر ضمانت دولت ایران لزوم نیابد، و [قدرت اعتباری]دولت ایران کم نشود. فرمودند؛ این که خلاف نظر ما میشود که میخواستیم بگوییم ما از بانک صادرات و واردات فقط قرضه نظامی نمیگیریم، بلکه قرضه غیر نظامی، آن هم به این مبلغ زیاد، میگیریم. عرض کردم: این امر شاید به آن مطلب صدمه نزند، چون ضمانت یا ضمانت نکردن ایران را که کسی نمیپرسد. به علاوه کرنز از طوفانیان خواسته است که صورت بدهد از ششصد ملیون دلار قروض نظامی، چه مقدارش را میتوان به عنوان غیر نظامی هم به حساب آورد. مثل تعمیر خط آهن و پلها و راهها و ... یا آمبولانسها و از این قبیل. طوفانیان گفته است، ۱۵۰ ملیون دلار را.
عرض کردم: [سفیر آمریکا]راجع به گشایش شعبه بانک [چیس منهتن]در این جا نیز علاقه نشان میداد و میگفت بانک مرکزی شما موافق این کار نیست. به علاوه گویا بانک مرکزی قدرت غفلت داشته باشد، از این که وضع بعضی بانکهای داخلی یا آنها که با مشارکت خارجی کار کردهاند، خوب نیست. شاهنشاه خندیدند و فرمودند که لابد میخواهند یکی از نوکران خودشان را آن جا بگذاریم - فعلاً [عبدالعلی]جهانشاهی رئیس بانک مرکزی است. ضمناً عرض کردم: این مسائل را خیلی با احتیاط میگفت و دائماً تکرار میکرد که، چون من دوست ایران هستم این مطالب را به تو میگویم که به عرض برسانی.
میگفت: چند روز پیش به تو گفته بودم که ملاها دارند کارهایی انجام میدهند. دیدید که خودتان مجبور شدید حسینیه ارشاد را ببندید. من جواب دادم: آن روز که شما قضیه ملاها را میگفتید، من گفتم که همین دو سه روزه حسینیه ارشاد را میبندیم و گفتم که این مطلب هیچ اهمیت ندارد. اولاً اینها دسته کوچکی هستند و ثانیاً آن روز که ملاها دسته قوی بودند و وسیله مالکین و عشایر و به علاوه کمونیستها تقویت میشدند، نتوانستند کاری بکنند، حالا به طریق اولی خطری محسوب نمیشوند. گفت: در گزارشهای [اطلاعاتی]intelligence خواندهام که حالا دارند میگویند باید شعار خدا، شاه، میهن تغییر کند و شعار خدا میهن شاه جانشین آن گردد. گفتم: اتفاقاً این عین نظریه شاهنشاه است. زیرا معظم له معتقدند که باید کشوری باشد که شاه در آن سلطنت یا مثل حالا حکومت کند. گفت: پس چرا خودتان این موضوع را اعلان نمیکنید؟ گفتم اعلیحضرت همایونی تمام تصمیماتی که در زمان پدرشان گرفته شده محترم میشمارند. چنان که در خارج سابقاً ایران را Persia میگفتند، اعلیحضرت فقید مقرر فرمودند: ایران بگویند و ایران متأسفانه باقی مانده، حال آن که Persia با مردم [متمدن]civilized از لحاظ خارجیها [دلالت مفهومی]connotation خاصی دارد. شاهنشاه خیلی خندیدند. فرمودند: ببین از بیکاری چه حرفها میگویند. فرمودند: روی هم رفته مرد احمقی است منتها مرد [محکمی]tough است. به علاوه دوست صمیمی نیکسون است. باید با او راه رفت.
عرض کردم: بی بی سی خبر داده است که در بازارهای آمریکا، عربستان سعودی ایران را عقب خواهد زد. فرمودند: البته همین طور میشود، چون اولا آنها بیش از ما درآمد نفتی خواهند داشت -، چون منابع بزرگتر دارند و تولید بیشتری خواهند داشت. بعد هم در داخل کشورشان که با آن پول نمیتوانند کاری بکنند، چون منابع دیگر به علاوه جمعیتی ندارند. پس باید پولشان را در آمریکا به کار بیندازند. چیز مهمی نیست.
عرض کردم: روزنامه لوموند خبر قتل یک محصل به نام شامخی را در ایران داده است که به دست پلیس انجام شده و محصلی بوده است که از خارج به ایران آمده. فرمودند: هیچ همچو چیزی نیست، از همان خرابکاران بود به محض آن که گرفتار شد، قرص سیانور جوید و مرد. عرض کردم: پس تکذیب کنم؟ فرمودند: هیچ لازم نیست. فقط ابلاغ کن خبرهای لوموند را روزنامههای ایران بعد از این اصلاً ننویسند. عرض کردم: این کار چه فایده دارد؟ فرمودند: لااقل بداند که نظرش در ایران اثری ندارد. عرض کردم: از لحاظ کنجکاوی مردم بیشتر خواهند خواند. فرمودند: به هر صورت فعلاً این کار را بکنید...