جدیدترین اخبار
خواندنی ها » زلزله‌ای که مسیر تاریخ را تغییر داد »
تاریخ انتشار: 9/3/2025 1:38:02 PM

زلزله‌ای که مسیر تاریخ را تغییر داد

زلزله‌ای که مسیر تاریخ را تغییر داد
زلزله لیسبون در سال ۱۷۵۵ چنان تاثیر عمیقی بر جهان گذاشت که اثرات آن تا امروز احساس می‌شود. این زلزله که یکی از مهم‌ترین شهر‌های قرن هجدهم را ویران کرد، ذهنیت زمانه را نیز به لرزه درآورد. در آن زمان، ب

زلزله‌ای که مسیر تاریخ را تغییر داد زلزله لیسبون در سال ۱۷۵۵ چنان تاثیر عمیقی بر جهان گذاشت که اثرات آن تا امروز احساس می‌شود. این زلزله که یکی از مهم‌ترین شهر‌های قرن هجدهم را ویران کرد، ذهنیت زمانه را نیز به لرزه درآورد. در آن زمان، بسیاری از مردم باور داشتند که این زلزله مجازاتی از سوی خدا است. برخی دیگر این سوال را مطرح می‌کردند که آیا علم راه بهتری برای درک جهان و سازوکار آن است یا نه.


زلزله لیسبون در سال ۱۷۵۵ چنان تاثیر عمیقی بر جهان گذاشت که اثرات آن تا امروز احساس می‌شود. این زلزله که یکی از مهم‌ترین شهرهای قرن هجدهم را ویران کرد، ذهنیت زمانه را نیز به لرزه درآورد.

در آن زمان، بسیاری از مردم باور داشتند که این زلزله مجازاتی از سوی خدا است.

برخی دیگر این سوال را مطرح می‌کردند که آیا علم راه بهتری برای درک جهان و سازوکار آن است یا نه.

امروزه این اندیشمندان را با عصر روشنگری مرتبط می‌دانیم. عصری که به انقلاب فرانسه و جنگ استقلال آمریکا منجر شد.

زلزله ۱۷۵۵ لیسبون: تصویر کناره‌های رود تاگوس برگرفته از کتاب «آتشفشان‌ها و زلزله‌ها: شرحی عمومی از جنبش‌های پوسته زمین» نوشته گئورگ لودویگ هارتویگ، ۱۸۸۷

در لیسبون چه اتفاقی افتاد

سال ۱۷۵۵ میلادی، روز روز همه قدیسین در لیسبون مانند هر روز دیگری آغاز شد. اما ناگهان همه‌چیز تغییر کرد.

پس از بلند شدن فریاد مرغان دریایی، فاجعه‌ای بزرگ روی داد. خانه‌ها فرو ریختند و مردم تصور کردند که خدا آن‌ها را مجازات می‌کند. سپس سونامی از راه رسید.

امواجی به ارتفاع پنج متر شکل گرفت. پس از آن آتشی بزرگ شعله‌ور شد. تمام شهر لیسبون در آتش سوخت.

این یکی از مرگبارترین زلزله‌هایی بود که جهان به خود دیده است. ده‌ها هزار نفر جان خود را از دست دادند. لیسبون نابود شد.

اما از دل خاکسترها، چیزی شگفت‌انگیز پدید آمد: شیوه‌ای نو در اندیشیدن و درکی تازه از علم و این همه به لطف یک نفر بود.

در سال ۱۷۵۵، لیسبون پایتخت یک امپراتوری استعماری جهانی بود که در آفریقا شامل آنگولا، موزامبیک و کیپ‌وِرد( دماغه سبز) می‌شد، در آسیا شامل گوا و ماکائو، و البته در آمریکای لاتین شامل برزیل بود.

پرتغال به لطف ثروتی که از مستعمرات خود به دست می‌آورد، پادشاهی بسیار ثروتمند به شمار می‌رفت.

لیسبون پایتخت نخستین امپراتوری واقعا جهانی بود که بر پایه طلا، شکر و ادویه‌ای بنا شده بود که به این شهر سرازیر می‌شد.

در حالی که نخبگان ثروتمند زندگی مجللی داشتند، مردم عادی با مشقت زندگی می‌کردند.

بیشتر اروپا تحت سلطنت مطلقه اداره می‌شد، به این معنا که پادشاه قدرت کامل بر مردم داشت.

دومین قدرت بزرگ، کلیسا بود. مردم هیچ رای یا صدایی در تصمیم‌گیری‌های سیاسی نداشتند. آن‌ها تنها برای تولید و کشت روی زمین وجود داشتند.

خبر فاجعه‌ای که در شهری مهم مانند لیسبون رخ داد، به سرعت پخش شد.

این زلزله نخستین فاجعه جهانی بود که توجه تمام روزنامه‌ها و مسافران در سراسر اروپا را به خود جلب کرد.

خبر به گوش تمام اندیشمندان بزرگ آن دوره رسید، کسانی که امروز آن‌ها را با عصر روشنگری مرتبط می‌دانیم، دوره‌ای که در آن، دیدگاه نوینی به جهان در حال شکل‌گیری بود.

دکتر آندره کانوتو کوستا، تاریخ‌نگار آن دوره را این‌گونه توصیف می‌کند: «پس از این فاجعه، مقالات ایمانوئل کانت منتشر شد و همچنین بحث‌های فلسفی یا سیاسی بیشتری شکل گرفت. معروف‌ترین آن‌ها میان ولتر و ژان-ژاک روسو بود.»

او می‌افزاید: «ولتر پیش‌تر منتقد الهیات طبیعی بود و بسیاری از آثارش بر ایده اینکه خدا به نوعی همه امور انسانی را هدایت می‌کند، طعنه می‌زد.»

دکتر ‌کانوتو کوستا در ادامه می‌گوید: «در عوض، علم در حال ظهور بود تا توضیحی بهتر برای جهان و ساز و کارهای آن ارائه دهد. اصلاحات پروتستانی پیش از این اتفاق افتاده بود، اما پیوند میان خدا و طبیعت همچنان تا حدی برقرار بود. در همین نقطه بود که زلزله موجب گسستی بسیار شدیدتر شد.»

فرانسوا-ماری آروئه، نویسنده و فیلسوف فرانسوی دوران روشنگری، مشهور به ولتر

ماریا ژوآئو مارکز از مرکز زلزله لیسبون، دگرگونی عمیقی را که این فاجعه در جهان علمی پدید آورد چنین توضیح می‌دهد: «امروزه حتی علم زلزله‌شناسی نیز بر پایه همین رویداد مطالعه می‌شود. می‌توان گفت که اول نوامبر ۱۷۵۵ زادروز زلزله‌شناسی است.»

بسیاری پیدایش جنبشی علمی را به مارکی دو پومبال، صدراعظم پرتغال نسبت می‌دهند. او مسئول بازسازی شهر لیسبون شد. برای این کار، او شروع به ارسال پرسشنامه به تمام مردم کرد.

سئوالات این بود: زلزله چقدر طول کشید؟ چقدر شدید بود؟ چه میزان خسارت به بار آورد؟ چند نفر جان باختند؟ آیا پیش از زلزله نشانه‌های عجیبی مشاهده کردید؟

ماریا ژوآئو مارکز از مرکز زلزله لیسبون می‌گوید: «به این پرسشنامه‌ها پاسخ داده شد و به او بازگردانده شدند و تیمش دفترچه‌ای تهیه کردند که در آن، تمام شباهت‌ها و نشانه‌ها بررسی شد تا چارچوبی کلی به دست آید و آن دفترچه بنیان علم زلزله‌شناسی امروزین شد.»

لیسبون

بر پایه گفته‌های دکتر لوئیس ماتیاس، زلزله‌شناس، امروز ما می‌توانیم شدت آن زلزله را تخمین بزنیم و بزرگی‌اش را محاسبه کنیم، و این همه به لطف پژوهش‌هایی است که مارکی دو پومبال آغاز کرد.

بر اساس داده‌های آن دفترچه، بزرگی زلزله بین ۸.۵ تا ۹ محاسبه می‌شود.

گسل ایجادکننده زلزله ۱۷۵۵ حدود ۲۰۰ کیلومتر طول و ۸۰ کیلومتر عرض داشت و گسست آن باعث لغزش ۲۰ متری روی گسل شد. (چیزی به اندازه بلندی یک ساختمان شش‌طبقه)

تاثیر زلزله بر فلسفه، سیاست، حکومت، رابطه انسان با دین، برنامه‌ریزی شهری و علم، عمیق بود. درست مانند موج‌هایی که پس از افتادن سنگی در دریاچه به وجود می‌آیند، این تاثیر نیز گسترده شد و بر همه‌چیز اطرافش اثر گذاشت.

زلزله لیسبون زنجیره‌ای از رویدادها را رقم زد، از جمله پایان برده‌داری در پرتغال که به نوبه خود به پایان برده‌داری در دیگر کشورهای اروپایی انجامید، چرا که تجارت میان انگلستان و پرتغال را تحت تاثیر قرار داد.

این زلزله ممکن است باعث تسریع استقلال آمریکا از انگلستان شده باشد. همچنین باور بر این است که انقلاب فرانسه را نیز تسریع کرده است.

این عصر نوین اندیشه آزاد، عصری بود که قدرت مطلق کلیسا و تمام پادشاهان جهان را به چالش کشید.

این روند از پیش از زلزله در حال شکل‌گیری بود، اما آن روز، روزی بود که انسانیت آغاز به بیداری کرد. بنابراین شاید واقعا آن روز زلزله، روز تولد عصر مدرن باشد.

منبع: بی بی سی



جدیدترین سیاسی