جدیدترین اخبار
خواندنی ها » نادانی آگاهانه؛‌ چرا هرچه بزرگ‌تر می‌شویم، کمتر می‌خواهیم حقیقت را بدانیم؟ »
تاریخ انتشار: 10/11/2025 12:10:02 PM

نادانی آگاهانه؛‌ چرا هرچه بزرگ‌تر می‌شویم، کمتر می‌خواهیم حقیقت را بدانیم؟

نادانی آگاهانه؛‌ چرا هرچه بزرگ‌تر می‌شویم، کمتر می‌خواهیم حقیقت را بدانیم؟
پژوهش‌ها نشان می‌دهند که انسان‌ها با افزایش سن، تمایل دارند از اطلاعاتی که ممکن است احساسات منفی ایجاد کند اجتناب کنند. زومیت: پژوهش‌ها نشان می‌دهند که انسان‌ها با افزایش سن، تمایل دارند از اطلاع

نادانی آگاهانه؛‌ چرا هرچه بزرگ‌تر می‌شویم، کمتر می‌خواهیم حقیقت را بدانیم؟ پژوهش‌ها نشان می‌دهند که انسان‌ها با افزایش سن، تمایل دارند از اطلاعاتی که ممکن است احساسات منفی ایجاد کند اجتناب کنند.


زومیت: پژوهش‌ها نشان می‌دهند که انسان‌ها با افزایش سن، تمایل دارند از اطلاعاتی که ممکن است احساسات منفی ایجاد کند اجتناب کنند.

بسیاری از بزرگسالان وقتی با شرایط نامطمئن روبه‌رو می‌شوند، گاهی ترجیح می‌دهند از دنبال کردن اطلاعات صرف‌نظر کنند. برای مثال، ممکن است اخبار ناخوشایند را دنبال نکنند یا حساب بانکی خود را بررسی نکنند تا از اضطراب و نگرانی کوتاه‌مدت دوری کنند. اکنون پژوهشگران مشخص کرده‌اند که دقیقاً در چه مرحله‌ای از زندگی ما مسیر «نادانی خوشایند» را انتخاب می‌کنیم و راحتی را بر مواجهه با عدم قطعیت ترجیح می‌دهیم.

محققان دانشگاه شیکاگو توانسته‌اند سن دقیقی را مشخص کنند که در آن افراد شروع به اجتناب از اطلاعات می‌کنند. این رفتار که به آن «اثر شترمرغ» گفته می‌شود، به این معناست که فرد عمداً از دانستن چیزهایی که ممکن است باعث اضطراب یا ناراحتی شود، خودداری می‌کند. البته نام این پدیده به شترمرغ اشاره دارد، اما برخلاف باور عمومی، شترمرغ‌ها واقعاً سر خود را در شن نمی‌برند و این فقط استعاره‌ای برای اجتناب از مواجهه با واقعیت است.

جالب این است که این رفتار خیلی زودتر از آنچه فکر می‌کنیم در زندگی ظاهر می‌شود. به گزارش نیواطلس، در مجموعه‌ای آزمایش روی ۳۲۰ کودک آمریکایی ۵ تا ۱۰ ساله، مشخص شد که کودکان کوچکتر فعالانه به دنبال کسب اطلاعات بودند، اما از سن هفت سالگی، اگر پاسخ‌ها احتمال ایجاد احساس منفی داشتند، کودکان شروع به اجتناب از اطلاعات کردند.

دکتر رادیکا سانتاناگوپالان، پژوهشگر دانشگاه شیکاگو می‌پرسد: «چرا کودکان این‌قدر کنجکاو هستند، اما ما به مرور زمان به بزرگسالانی تبدیل می‌شویم که از اطلاعات اجتناب می‌کنیم؟ این گذار دقیقاً چگونه اتفاق می‌افتد؟»

پژوهشگران در نخستین آزمایش خود پنج دلیل احتمالی برای رفتار «سر در شن فرو کردن» را بررسی کردند:

اجتناب از احساسات منفی مانند اضطراب یا ناامیدی

اجتناب از اطلاعات منفی درباره محبوبیت یا شایستگی خود

جلوگیری از به چالش کشیده شدن باورها

محافظت از ترجیحات خود

عمل کردن به نفع خود، اما به گونه‌ای که دیگران آن را خودخواهانه یا خودمحورانه تصور نکنند.

در یکی از سناریوهای آزمایش، کودکان ابتدا باید درباره شیرینی‌های مورد علاقه و شیرینی‌هایی که کمتر دوست داشتند، فکر می‌کردند. سپس فرصتی به آن‌ها داده شد تا ویدئویی را تماشا کنند که نشان می‌داد هر یک از این شیرینی‌ها چگونه می‌تواند برای دندان‌هایشان مضر باشد. هدف این آزمایش بررسی تمایل کودکان به دانستن اطلاعاتی بود که ممکن است خوشایندشان نباشد یا احساسات منفی ایجاد کند. سانتاناگوپالان می‌گوید: «در حالی که کودکان کوچکتر با اشتیاق به دنبال کسب اطلاعات بودند، کودکان بزرگ‌تر شروع به اجتناب کردند. برای مثال، آن‌ها نمی‌خواستند بدانند چرا شیرینی مورد علاقه‌شان برایشان مضر است، اما مشکلی نداشتند که درباره مضرات شیرینی‌هایی که کمتر دوست داشتند اطلاعات کسب کنند.

یکی دیگر از جنبه‌های جالب رفتار اجتناب از اطلاعات، مفهوم «فضای اخلاقی» است. این پدیده زمانی رخ می‌دهد که افراد برای منافع شخصی خود از دانستن اطلاعات اجتناب می‌کنند، اما طوری عمل می‌کنند که دیگران این رفتار را خودخواهانه یا خودمحورانه تشخیص ندهند. به عبارت دیگر، افراد می‌توانند تصمیم بگیرند منافع خود را دنبال کنند، در حالی‌که ظاهراً به دیگران نیز توجه دارند و تصمیم‌شان عادلانه به نظر می‌رسد.

در آزمایشی، کودکان در گروه‌های دو نفره قرار گرفتند و با دو سطل برچسب روبه‌رو شدند: یکی تعداد بیشتری برچسب داشت و دیگری پوشیده بود و تعداد برچسب‌هایش نامشخص بود. قبل از انتخاب سطل، از آنها پرسیده شد که آیا می‌خواهند بدانند شریکشان چند برچسب دریافت خواهد کرد.

سانتاناگوپالان توضیح می‌دهد: «انسان‌ها تمایل دارند به نفع خود عمل کنند، اما هم‌زمان اهمیت زیادی برای ظاهر منصفانه بودن در نظر دیگران قائل هستند. مفهوم فضای اخلاقی این امکان را فراهم می‌کند که فرد بتواند هم منافع شخصی خود را حفظ کند و هم طوری رفتار کند که دیگران احساس نکنند او خودخواه است.»

در آزمایش، کودکان بزرگ‌تر به‌طور فزاینده‌ای از دانستن تعداد برچسب‌هایی که شریکشان دریافت می‌کرد اجتناب می‌کردند. این کار به آن‌ها اجازه می‌داد منافع خود را حفظ کنند و هم‌زمان احساس گناه ناشی از انتخاب سطلی با تعداد نامعلوم برچسب برای شریکشان را تجربه نکنند. به این ترتیب، کودکان یاد گرفتند چگونه به نفع خود تصمیم بگیرند و هم‌زمان ظاهر منصفانه بودن را حفظ کنند.

نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش سن، کودکان تمایل بیشتری به اجتناب از کسب اطلاعات پیدا می‌کنند، به‌خصوص زمانی که می‌دانند دانستن آن اطلاعات ممکن است احساسات منفی مانند اضطراب یا ناامیدی ایجاد کند. با‌این‌حال، یک استثنا نیز وجود داشت: اطلاعات مربوط به شایستگی و عملکرد تحصیلی کودکان.

کودکان حتی زمانی که احتمال داشت نتیجه امتحانشان منفی باشد، تمایلی به دوری از کسب این اطلاعات نداشتند. پژوهشگران بر این باورند که دلیل این استثنا ممکن است تأثیر آموزش‌های مدرسه باشد؛ جایی که کودکان یاد می‌گیرند با تلاش و یادگیری می‌توانند مهارت‌ها و توانایی‌های خود را بهبود بخشند و نتیجه منفی فقط گام کوچکی در مسیر رشد و پیشرفت آنها محسوب می‌شود.

در بزرگسالی، اجتناب از اطلاعات رفتاری رایج است. افراد گاهی ترجیح می‌دهند از دانستن برخی اطلاعات صرف‌نظر کنند، زیرا مواجهه با آن‌ها می‌تواند دلهره‌آور باشد، باورها و عقاید دیرینه‌شان را به چالش بکشد یا ترس و اضطراب ناشی از عدم قطعیت ایجاد کند. این نوع اجتناب نه تنها می‌تواند بر زندگی شخصی فرد تأثیر بگذارد، بلکه پیامدهای اجتماعی نیز دارد. به عنوان مثال، اجتناب از اطلاعات می‌تواند موجب افزایش قطب‌بندی سیاسی شود، به این معنا که افراد دیدگاه‌های خود را بدون توجه به شواهد و اطلاعات مخالف تقویت می‌کنند. همچنین می‌تواند باعث سرسخت‌تر شدن عقاید شخصی و انعطاف‌ناپذیری ایدئولوژیک شود، به طوری که افراد کمتر آماده شنیدن و درک دیدگاه‌های متفاوت باشند. نتیجه این روند کاهش توانایی جامعه در گفت‌وگو، مذاکره و تفاهم است و ممکن است اختلافات اجتماعی و فرهنگی را تشدید کند.

پژوهشگران توصیه می‌کنند که ابتدا دلایل اجتناب از اطلاعات مفید را شناسایی کنیم و به جای فرار از آن‌ها، ارزش و اهمیت این دانش را درک کرده و آن را به عنوان اطلاعاتی با فایده بلندمدت ببینیم. دکتر سانتاناگوپالان توضیح می‌دهد: «انسان‌ها تمایل دارند عدم قطعیت را برطرف کنند، اما وقتی حل این عدم قطعیت تهدیدآمیز به نظر برسد، ممکن است به اجتناب روی بیاورند. یادگیری تحمل و حتی پذیرفتن بخشی از عدم قطعیت می‌تواند به ما کمک کند از افتادن در دام اجتناب از اطلاعات جلوگیری کنیم و تصمیمات آگاهانه‌تری بگیریم.»




جدیدترین سیاسی