جدیدترین اخبار
تاریخ » داخلی » یادداشت‌های علم، شنبه ۱۱ آذر ۱۳۵۱: تمام وقت بین ملکه و شاه صحبت از بدبختی والا حضرت شهناز بود »
تاریخ انتشار: 9/12/2025 10:05:51 PM

یادداشت‌های علم، شنبه ۱۱ آذر ۱۳۵۱: تمام وقت بین ملکه و شاه صحبت از بدبختی والا حضرت شهناز بود

یادداشت‌های علم، شنبه ۱۱ آذر ۱۳۵۱: تمام وقت بین ملکه و شاه صحبت از بدبختی والا حضرت شهناز بود
یادداشت‌های اسدالله علم: سر شام علیا حضرت ملکه پهلوی رفتم. علیا حضرت شهبانو به علت کسالت ولیعهد تشریف نیاوردند. موضوع مهمی نبود. سر شام تمام وقت بین علیا حضرت ملکه پهلوی و شاهنشاه صحبت از بدبختی والا

یادداشت‌های علم، شنبه ۱۱ آذر ۱۳۵۱: تمام وقت بین ملکه و شاه صحبت از بدبختی والا حضرت شهناز بود یادداشت‌های اسدالله علم: سر شام علیا حضرت ملکه پهلوی رفتم. علیا حضرت شهبانو به علت کسالت ولیعهد تشریف نیاوردند. موضوع مهمی نبود. سر شام تمام وقت بین علیا حضرت ملکه پهلوی و شاهنشاه صحبت از بدبختی والا حضرت شهناز بود، که متأسفانه صحیح هم هست.


سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.

«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.

۱۱ آذر ۱۳۵۱: صبح شرفیاب شدم. شاهنشاه را خیلی خوشحال ندیدم. جای تعجب شد. فرمودند: با این همه بارندگی در فارس، فقط ۳ میلیمتر باران آمده است. عرض کردم: خیلی زود است و هیچ احتیاجی هنوز نیست. حتی در خراسان بهتر است باران دیر بکند که مردم چغندر‌های خودشان را جمع آوری کنند.

عرض کردم: اجازه فرمایید تلگراف شاهنشاه به مناسبت سالگرد اول حکومت امارات [عربی]خلیج فارس به ابوظبی مخابره شود. دیروز هم در آن جا‌ها تظاهراتی بر علیه ما و اشغال جزایر نشد. فرمودند: لازم نیست. ما که ارتباط نداریم. عرض کردم: آن بدبخت که اعلامیه داده است که سفیر خواهد فرستاد؛ آدم ندارد بفرستد. تقصیری ندارد. بالاخره با زحمت موافقت فرمودند، به شرط آن که فعلاً انتشار داده نشود.

راجع به بذر سیستان که دو ماه قبل شاهنشاه دو ملیون تومان مرحمت فرمودند، عرض کردم: به دست مردم نرسیده، خیلی عصبانی شدند. فرمودند: دولت را استیضاح کن و نتیجه را فردا به من بده.

"Your obedient servant لرد مونت باتن نامه عرض کرده بود و آخر آن به جای 'Your friend امضاء کرده بود. عصبانی شدند. عرض کردم: این حالا سمت رسمی ندارد. به علاوه نایب السلطنه هند بود. اعلیحضرت همایونی برای صرف چای در سفر اخیر منزل او تشریف بردید. اگر دوست شما نبود

که بدون سمت رسمی برای صرف چای آنجا تشریف نمیبردید. نمیدانم عرایض مر

قبول فرمودند یا نه؟

برای روز اعلامیه حقوق بشر، والاحضرت اشرف پیام داده‌اند که علاوه بر نطق، اقداماتی خواهم کرد و میخواهم که مردمان چپ ایران به روزنامه‌های فرنگ جواب بدهند. فرمودند: شما چه کار به روزنامه‌های فرنگ دارید؟ فکر کنید که موجود نیستند.

نامه [ای]از [بلوچستان پاکستان از حاکم]نسبتاً تحمیلی بر بوتو - بیزنجو - برای من رسیده بود... عرض کردم: نمیدانم علت این مکاتبات چیست به دقت خواندند. فرمودند: می‌خواهد رابطه با ما حفظ کند؛ نمیدانم وضع پاکستان بالاخره چه خواهد شد. بعد که مرخص شدم فهمیدم والا حضرت همایونی تب شدید دارند. فکر کردم شاید گرفتگی شاه از این بابت بود. ناهار [لرد روتچایلد]Rothschild وزیر [ارشد]کابینه هیث که به ایران آمده است و ساعت ۱۱ شرفیاب شده بود، پیش من بود. میگفت: وضع ما بد است. بالاخره با [سندیکاها]باید یک دولتی در بیفتد تا وضع ما اصلاح بشود. گفتم: خود شما چرا این کار را نمی‌کنید؟ خندید. گفتم: اگر نکنید هم چوب را می‌خورید و هم پیاز را. این شخص را هیث یک سال بعد از آن که بر سر کار آمد، به عنوان مغز کابینه خود برای اظهار نظر در مسائل ما به الابتلاء دولت خود به کابینه وارد کرده است و اسم او را think tank گذاشته‌اند. یعنی فقط فکر بکن سفیر انگلیس هم با او مهمان بود. میگفت: چه طور است وقتی پرنس فیلیپ در مارس به ایران می‌آید، شاهنشاه از ملکه به طور خصوصی دعوت فرمایند که سال آینده به ایران بیاید. گفتم: تا شما پخته نکنید که قطعاً خواهد آمد، شاهنشاه ابداً دعوتی نخواهند فرمود. بعد از ظهر به فرودگاه رفتم - برای تشریف فرمایی علیا حضرت شهبانو. شاهنشاه قبلاً تشریف برده بودند که با هواپیمای اختصاصی روی ایران پرواز کنند و ملاحظه فرمایند میزان بارندگی و برف چه بوده است. ساعت ۴/۳۰ بعد از دو ساعت و نیم پرواز مراجعت فرمودند. فرمودند: این قدر که میگویند، کوه‌های آذربایجان برف ندارد. کوه‌های قفقاز بیشتر برف داشت. عجب قصه ایست غصه این کار را هم ما باید بخوریم؟ شاهنشاه تا ساعت ۶/۳۰ که شهبانو تشریف آوردند، کار کردند و اشخاص مختلف را پذیرفتند.

بعد که برگشتم، وزیر کشاورزی دیدنم آمد. آمده بود که توسط من به شاهنشاه عرض کند، با بودن وزیر تعاون و [امور]روستایی یعنی در حقیقت دو وزیر در یک امر که مالاً کشاورزی است، کاری از پیش نمیرود. میگفت: نخست وزیر توجه ندارد و روزی میگذراند ولی تو کار‌ها را جدی میگیری. به عرض برسان، داریم وقت تلف میکنیم. حرف او حساب است، به خصوص که وزیر تعاون و امور روستایی مرد متظاهر هو چی منشی است. حالا من نمیدانم چه طور این مطلب را عرض کنم. سر شام علیا حضرت ملکه پهلوی رفتم. علیا حضرت شهبانو به علت کسالت ولیعهد تشریف نیاوردند. موضوع مهمی نبود. سر شام تمام وقت بین علیا حضرت ملکه پهلوی و شاهنشاه صحبت از بدبختی والا حضرت شهناز بود، که متأسفانه صحیح هم هست.




جدیدترین سیاسی