جدیدترین اخبار
فردوسی‌پور: فخریان با شمس‌آذر قرارداد نداشت و بازیکن آزاد بود / با این حال، پرسپولیس بابت این بازیکن ۱۵ میلیارد تومان به‌عنوان رضایتنامه پرداخت کرد؛ ۴.۵ میلیارد به حساب شمس‌آذر نشست اما سرنوشت ۱۰.۵ میلیارد مابقی آن مشخص نیست / فخریان و بیفوما اصلا در لیست کارتال نبودند و مدیران پرسپولیس سر خود اقدام به جذب آن‌ها کرده‌اند
معاون وزیر خارجه: اروپایی‌ها می‌گویند فرآیند اسنپ‌بک ۲۰ تا ۳۰ روز طول می‌کشد؛ این فرصت صرفاً برای ایران نیست، بلکه برای خود اروپایی‌ها نیز هست تا بتوانند اشتباه خود را اصلاح کنند / آنها خودشان می‌دانند اگر به سمت بازگرداندن تحریم‌ها حرکت کنند، ایران نیز موضع و واکنش متناسب را اتخاذ خواهد کرد
تاریخ » داخلی » یادداشت‌های علم، جمعه ۲۵ دی ۱۳۴۹: شاه گفت باز هم رفتن ما به اروپا به تاخیر می‌افتد »
تاریخ انتشار: 3/24/2025 12:30:39 AM

یادداشت‌های علم، جمعه ۲۵ دی ۱۳۴۹: شاه گفت باز هم رفتن ما به اروپا به تاخیر می‌افتد

یادداشت‌های علم، جمعه ۲۵ دی ۱۳۴۹: شاه گفت باز هم رفتن ما به اروپا به تاخیر می‌افتد
یادداشت‌های اسدالله علم: صبح برخاستم برف شدیدی می‌بارید، با وصف این برای سواری به فرح آباد رفتم. آن جا هم برف می‌بارید ولی من سواری را دو ساعتی انجام دادم. بسیار خوب بود و تازه شدم. سر ناهار و سر شام

یادداشت‌های علم، جمعه ۲۵ دی ۱۳۴۹: شاه گفت باز هم رفتن ما به اروپا به تاخیر می‌افتد یادداشت‌های اسدالله علم: صبح برخاستم برف شدیدی می‌بارید، با وصف این برای سواری به فرح آباد رفتم. آن جا هم برف می‌بارید ولی من سواری را دو ساعتی انجام دادم. بسیار خوب بود و تازه شدم. سر ناهار و سر شام شاهنشاه رفتم، مطلب مهمی نبود. سر شام به من فرمودند: باز هم رفتن ما به اروپا به تأخیر می‌افتد. چون باید به هر صورت مذاکرات نفت به جایی برسد. به وین تلگراف کن، اوّل فوریه خواهیم رفت - قرار بود ۲۲ ژانویه تشریف ببرند.


سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.

«انتخاب» هر شب یادداشت های روزنوشت علم را منتشر می کند.

جمعه ۲۵ دی ۱۳۴۹: صبح برخاستم برف شدیدی می‌بارید، با وصف این برای سواری به فرح آباد رفتم. آن جا هم برف می‌بارید ولی من سواری را دو ساعتی انجام دادم. بسیار خوب بود و تازه شدم. سر ناهار و سر شام شاهنشاه رفتم، مطلب مهمی نبود. سر شام به من فرمودند: باز هم رفتن ما به اروپا به تأخیر می افتد. چون باید به هر صورت مذاکرات نفت به جایی برسد. به وین تلگراف کن، اوّل فوریه خواهیم رفت - قرار بود ۲۲ ژانویه تشریف ببرند.

... نخست وزیر که در مرخصی و در پاریس است، از آن جا به من تلفن می‌کرد که نفتی ها حاضر به مذاکره هستند. گفتم: خبر دارم. اصرار کرد که به شاه عرض کن _ برای این که خدمتگذاری خودش را ثابت بکند. گفتم: بسیار خوب.



جدیدترین سیاسی