اسراییل چه اطلاعاتی از انقلاب ایران جمع آوری میکرد؟ / اسلحههای فلسطینیها را برای کردهای عراق فرستادیم/ ماجرای تبادل اسلحه میان ایران و اردن چه بود؟ همانطور که گوئید میاسرائیل خواستار این بود که نیروهای عرب کم و بیش در گیر مسائل دیگر باشد، همانطور که الان قاعدتاً جنگ بین ایران و عراق یک چیزی است که عملاً اسرائیلیها خیلی خواستار آن هستند. حالا با توجه به این نکته که بعد از نزدیکتر شدن ایران و عراق به این طریق و نزدیک شدن ایران و مصر و دقیقاً یک گرایش به طرف بهتر کردن روابط با اعراب این واکنش اسرائیل در این زمینه هیچ معین شد که چه هست و آیا تأثیری روی اتفاقات بعدی که در ایران افتاد ممکن بود داشته باشد.
سرویس تاریخ «انتخاب»: منصور قدر، یکی از چهره های بلندپایه ساواک و سفیر ایران در لبنان و اردن بود. حضور او در لبنان همزمان با فعالیت های امام موسی صدر و شهید چمران در این کشور بود که باعث شکل گیری خاطرات تاریخی قابل توجهی از آن دوره شده است. بنیاد مطالعات ایران در گفتگویی با منصور قدر، بخشهایی از خاطرات او را جمع اوری کرده که روزانه بخشهایی از آن را منتشر خواهیم کرد:
سؤال: نکته دیگری که میخواستم اظهار نظری راجع به آن بفرمائید که هرگز چیزی راجع به آن شنیدید یا خیر. از همین مورد یعنی رابطه بین اسرائیل و ایران تقریباً از همان سالهای ۱۹۷۵ و شاید جلوتر یعنی سال آخر زندگی ناصر و بعد در دوران سادات که رابطه ایران با مصر بسیار حسنه شد و بعد از ۱۹۷۵ رابطه با عراق به صورت رابطه بسیار متعادلتری در آمد، بنظر میرسید بطور کلی نتجه نیروهای مختلف و عوامل مختلف که روی سیاست ایران تأثیر میگذاشتند این بود که اگر ایران میخواست یک نقش نسبتاً مهمتری را در منطقه ایفا میکند، میبایستی با اعراب یک ارتباط بهتری برقرار بکند و این قاعدتاً میبایستی در تضاد با خواستههای اسرائیل باشد.
همانطور که میگویید اسرائیل خواستار این بود که نیروهای عرب کم و بیش در گیر مسائل دیگر باشد، همانطور که الان قاعدتاً جنگ بین ایران و عراق یک چیزی است که عملاً اسرائیلیها خیلی خواستار آن هستند. حالا با توجه به این نکته که بعد از نزدیکتر شدن ایران و عراق به این طریق و نزدیک شدن ایران و مصر و دقیقاً یک گرایش بطرف بهتر کردن روابط با اعراب این واکنش اسرائیل در این زمینه هیچ معین شد که چه هست و آیا تأثیری روی اتفاقات بعدی که در ایران افتاد ممکن بود داشته باشد.
قدر: همانطور که فرمودید در مورد اینکه رابطه ایران با کشورهای عرب بهبود پیدا کند. اولین کسی که این فکر را به اعلیحضرت تلقین کردT مرحوم آرام بود و بعداً هم مرحوم هویدا یکی از شخصیت هایی بود که همیشه معتقد بود ما بایستی با اعراب کنار بیاییم و در تمام موارد هم میگفت. حتی در اظهاراتی که این طرف و آن طرف به زبان عربی میکرد در اردن این مطلب را صراحتاً گفت. گفت هدف اساسی ما داشتن روابط خوب با تمام کشورهای عربی است و واقعاً این را از نظر سیاسی نمیگفت.
این عقیده شخصی او بود و همینطور که فرمودید اسرائیل هم همیشه تلاش میکرد که تفرقه بیندازد بین کشورهای عرب و کشورهای اسلامی تا اینکه از این تفرقه استفاده کند و دور و بر خودش را خلوت بکند. به همین دلیل از جنگهای کردستان نهایت استقبال را کرد و نهایت مساعدت را کرد و ملک حسین هم از این جنگ، مطلبی که بنده میخواستم بگویم و یادم رفت بگویم این بود که ملک حسین هم از این فکر بسیار استقبال میکرد برای اینکه عراقیها را از اردن دور نگه میداشت مثلاً یک مرتبه دیدم یک تلگرافی از تهران آمده که پیرو مذاکراتی که در تهران کردیم ما ١٤ فروند هواپیمای ۱۳۰ میفرستیم برای حمل وسائل عام المنفعه هر چه خواندم دیدم که چه وسائل عام المنفعه میخواهد از اردن برود. چه مذاکراتی اعلیحضرت کردند؟ وابسته نظامی هم از بنده بی اطلاعتر.
بالاخره رفتم به ملک حسین گفتم و دیدم که بهترین راه حل اینست که این را به انگلیسی برگردانم و بدهم بدست او که بخواند. میگفت یعنی چه این عام المنفعه چه هست عام المنفعه را من لغت انگلیسیاش را من نمیتوانستم گیر بیاورم و نمیخواستم بدهم عربها هم ترجمه بکنند این بود که به عربی نوشتم عام المنفعه گفت یعنی چه؟ گفتم نمیدانم مذاکراتی است که بین شما و اعلیحضرت اتفاق افتاده ملک حسین متوجه نشد و گفت من در حینی بودم که خداحافظی بکنم و بیایم صبر کن یک مطلبی یادم آمد اعلی حضرت آن اسلحههای فلسطینیها را میخواهند. بله قرار بود که ما اسلحههای فلسطینیها را بدهیم به شما که بفرستید به کردستان گفتم من که نمیدانستم. گفت بله جواب بدهید که بسیار خوب همه حاضر است.
صندوقبندی شده هواپیماها آمد، ١٤ فروند هواپیما آمد. مواد زیادی هم بعداً ماند و این بود که دو مرتبه درخواست کردند که ببرند و ایران گفت که دیگر نمیخواهیم و احتیاجی نداریم. تمام اسلحهای که بعد از تسلیم شدن اردن در سال ۱۹۷۰ گرفتند، اینها را با هواپیما بردند و دادند به کردها. ملک حسین اصرار داشت که اسلحه بیشتر بدهد که ایران گفت که احتیاج ندارد.
یعنی غیر از اسرائیل اردن هم طالب این مطلب بود. چون اردن همیشه تحت فشار سوریه و عراق است و از این دو طرف بقول خودش بیشتر صدمه میبیند تا از اسرائیل البته اسرائیلیها هم همانطور که فرمودید این سیاست کلی را داشتند که ارتشهای کشورهای عربی را بطرزی در یکجا مشغول بکنند تا تمرکز نیروهای آنها در مرزهای اسرائیل کمتر بشود و در حوادث ایران آیا واقعاً راکسیون اینها چه بوده من نمیتوانم چیزی بگویم برای اینکه در هر صورت بضرر آنها بوده ولی اگر بعداً تماسی با خمینی گرفتهاند برای تحویل اسلحه این برای اینست که آنها از هر فرصتی میخواهند استفاده بکنند این تصمیمات باید تصمیمات بعدی باشد، یعنی بعد از انقلاب حالا من میگویم انقلاب ولی بعد از این شورش و باید گفت بعد از این فتنه اینها از وضعی که آمده میخواهند استفاده بکنند، بالاخره این وضع بوجود آمده و اینها از این وضع استفاده کردهاند و یک مشت آخوند جاهل هم آنجا سرکاراند که نمیدانند آنجا چکار دارند میکنند و آنها از این فرصت استفاده میکنند و به هر ترتیبی اسلحه به اینها میدهند و دلیل آنها هم اینست که ارتش عراق را در گیر کردهاند و با درگیری عراق حالت خصومت نسبت به اسرائیل کمتر میشود کما اینکه عراق از آن حالت خصمانه نسبت به اسرائیل درآمد از حالت کشورهای تروریستی در آمد اینها چیزهایی است که براثر این نوع سیاست بوجود آمده.
سؤال: ولی قبل از این شورش یا انقلاب یا هر چه که اسمش را میگذارید هیچ نکتهای که دال براین باشد که اسرائیلیها نسبت به اتخاذ این روش تازه از طرف ایران ابراز نگرانی یا ناراحتی بکنند وجود نداشت؟
قدر: ابراز نگرانی نمیکردند ولی یک مطلب را من و تیمسار معتضد که با هم رفته بودیم به اسرائیل متوجه شدیم که آنها در چیزشان یک پرونده احتمال حوادث در ایران دارند.
سؤال: در چه سالی؟
قدر: خیلی پیش سال مثلاً ۶۱ برای اینکه این برحسب تصادف پیش آمد. در نوع بایگانی آنها یکمرتبه برخورد کردیم به چنین پرونده البته پرونده نبود اینها برش روزنامه هائی بود که حاوی احتمال بروز حوادث در ایران بود که آنها را جمع کرده بودند در آن پرونده و این نشان میدهد که آنها یک احتمال چنین حادثه را در ایران از سال ۶۱ میدادند و به همین دلیل تمام اخباری که ناظر به احتمال بروز اغتشاشاتی در ایران و یا سقوط رژیم بود اینها را پیشبینی میکردند و تمام اخبار مربوط به این را جمع میکردند که فلان رادیو اینطور گفت و فلان روزنامه این را نوشت این بریدهها را جمعآوری کرده بودند.