چرا شاه موافق ریاست فردوست در ساواک نبود؟/ ماجرای رقابت نصیری و فردوست بر سر ریاست ساواک قسمت ادمینستریشن یعنی کارگزینی و مالی و اینها را در اختیار فردوست گذاشته بودند و قسمت عملیاتی را در اختیار نصیری گذاشته بودند ولی بازرسی هم در اختیار فردوست بود یعنی فردوست گاهی دستگاههای عملیاتی را هم بازرسی میکرد. سؤال: یعنی بازرسی داخل خود ساواک قدر: بله داخل خود ساواک، البته نه از نظر عملیاتی بلکه از نظر اینکه آدمهای درستی هستند یا نیستند و کارهاشان صحیح است یا نه و اشکالاتی دارند یا خیر. من ندیدم که فردوست از نظر مالی آلودگی من ندیدم که فردوست از نظر کار قصور و کوتاهی بکند، در دستگاه تا وقتی که البته بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: منصور قدر، یکی از چهره های بلندپایه ساواک و سفیر ایران در لبنان و اردن بود. حضور او در لبنان همزمان با فعالیت های امام موسی صدر و شهید چمران در این کشور بود که باعث شکل گیری خاطرات تاریخی قابل توجهی از آن دوره شده است. بنیاد مطالعات ایران در گفتگویی با منصور قدر، بخشهایی از خاطرات او را جمع اوری کرده که روزانه بخشهایی از آن را منتشر خواهیم کرد:
آقای قدر: من احساس میکنم که اعلیحضرت از گزارشهای منفی دفتر ویژه و فردوست زیاد راضی نبودند. البته باید این را عرض بکنم که اعلیحضرت خوششان نمیآمد که راجع به ارتش کسی چیز بدی بگوید. اگر بد هم در ارتش بود این را میبایستی بیک نحو دیگری بعرض اعلیحضرت برسانند و اگر صراحتاً گفتند که فلان افسر بد است و یا دستگاه ضعیف است و فلان عیب را دارد خوشتان نمیآمد. میمتأسفانه این حالت در اعلی حضرت، بود فردوست در خلال این مدت موفق شده بود که زیر پای کیا را جارو کند. زیر پای مبصر را جارو بکند.
سؤال: منظور سپهبد کیا است.
قدر:سپهبد کیا که آنوقت رئیس اداره دوم بود و فرد مقتدر بود و یکی دیگر بود که اینها را دانه دانه رد کرد، قره باغی را رد کرد و با آن وضعیت رفت. سپهبد کیا با آن وضعیت رفت و سپهبد بختیار با آن وضعیت رفت همه دستگاههای مخالف و کسانی که جلوی او قد علم کرده بودند آنها را برداشت و این سرهنگها را جای آنها فرستاد.
البته نه بلافاصله در سمت ریاست. ولی یکی مثل مقدم که مدیرکل بود و این گزارشهای دفتر ویژه را البته میگرفتند و اعلیحضرت به فردوست هم چون از طفولیت با او بزرگ شده بودند یک احساس دوستانه داشتند ولی هیچوقت خوششان نمیآمد از این صراحت کلام که فلان وزیر فلان کار را کرد و آنجا آن کار را کردند، فلان نماینده مجلس اینطور است و آقای علم اینطور کرد و آن اینطور کرد. اینها را اعلیحضرت زیاد نمیپسندیدند، تشخیص من اینست که عاملی که باعث شد فردوست آن موقع رئیس ساواک نشود یکی این بود و یکی دیگر هم بعد از رفتن سپهبد بختیار اصولاً اعلحیضرت همیشه میخواستند در دستگاه ساواک همیشه دو تا چشم داشته باشند؛ از دو دید، دستگاه را ببینند یعنی یکنفر نباشد که احتمال خیانت باشد.
فردوست این اولین ضربهای بود که خورد. یعنی انتظار این مطلب را نداشت، بعد با نصیری اختلافات خیلی وسیعی پیدا کرد نصیری یک مرد سادهای بود یک ننامی صد درصد مطیع بود. نظامی بود که مثل اسب در شکه فقط آن جلوئی را میدید که اعلیحضرت گفتهاند آنجا برو مین ابتکار عمل نداشت تشخیص او هم خیلی ضعیف بود.
یک عدهای هم در پائین او را میگرداندند. یک عده میخواستند سوء استفاده مالی بکنند متأسفانه ازدواج مرحوم تیمسار نصیری هم یکی از ازدواجهای گرچه مسأله خصوصی بود. این خانم به علت مشکلاتی که در زمان طفولیتش داشته حرص و طمعی به پول پیدا کرده بود.
سؤال: جوان بود خیلی نسبتاً
قدر: بله جوان بود و به علت جوانیش نفوذ داشت و بعلت عقدههای شخصیاش تمام فکر و ذکر نصیری را به طرف زمین و خانه و پول و ساختمان و و این حرفها کشیده بود و فشار میآورد که فلان زمین را بگیرند و میگرفتند و فلان باغ یا ویلا را میگرفتند چه در خارج و چه در داخل اینها را مرتب فردوست به اعلیحضرت میگفت. مرتب فردوست هر هفته یکبار شرفیاب میشد پنجشنبهها ظاهراً شرفیاب میشد و گاهی هم ناهار در خدمت اعلیحضرت میخورد تا اینکه ساواک را اعلیحضرت دو قسمت کرده بودند.
قسمت ادمینستریشن یعنی کارگزینی و مالی و اینها را در اختیار فردوست گذاشته بودند و قسمت عملیاتی را در اختیار نصیری گذاشته بودند ولی بازرسی هم در اختیار فردوست بود یعنی فردوست گاهی دستگاههای عملیاتی را هم بازرسی میکرد.
سؤال: یعنی بازرسی داخل خود ساواک
قدر: بله داخل خود ساواک، البته نه از نظر عملیاتی بلکه از نظر اینکه آدمهای درستی هستند یا نیستند و کارهاشان صحیح است یا نه و اشکالاتی دارند یا خیر. من ندیدم که فردوست از نظر مالی آلودگی من ندیدم که فردوست از نظر کار قصور و کوتاهی بکند، در دستگاه تا وقتی که البته بود.
خوب مقدم خیلی به او نزدیک بود مرتب او را در جریان میگذاشت و اشکالاتی که مقدم تشخیص میداد به او میگفت و فردوست به عرض میرساند که نمیخواست از طریق نصیری باشد تا اینکه یک مسائل مالی در دستگاه پیدا شد و فردوست شدیداً مخالفت کرد با اقدامات نصیری و کارشان بدعوی و مشاجره کشید. به طوریکه تلفن کردند به اعلیحضرت اعلی حضرت فرمودند که هر دو بیائید بالا، میروند و شرفیاب میشوند.